خدایا چیزایی به ما دادی اما قدر نمیدونیم اما وقتی ازمون میگیری تازه قدرشو می فهمیم خدایا کمکمون کن شاید قدره سلامتیشونو فهمیدن
ای کسی که پای کامپیوترت نسشتی و فکر میکنی که خیلی زرنگی...
اما جمله ای که خوندی کلمهی نشستیاش غلط بود...
ههههههه
دیدی رزنگ نبودی؟
ای بابا باز هم که اشتباه خوندی کلمه ی بالا زرنگه نه رزنگ...
ای دل غافل...فارسی بلد نستی بخونی؟!
آخه نخبه، کلمهی بالا نیستیه نه نستی...
مجید جان دلنبدم، فارسی بلد نیستی...چرا میخونی؟!!
اه اه اه... بابا اون کلمهی بالا دلبندمه نه دلنبدم...
تو دبیرستان فارسی رو چند میشدی؟!
بابا کلمه بالا فارسیش غلطه...
چیه؟!...رفتی ببینی غلطه یا نه؟!!
بگذریم...بدون تست هوش هم معلومه اوضات چقدر داغونه.
البته فقط برای شوخی بود
به دل نگیرید
الهی به سرمای پرسوز برف
به کرسی نشینان درحال حرف
به بارندگیهای عهدِ ، قدیم
به آن سال باران وباد ونسیم
به باران چون سیل درکوچه ها
به آن ناودانان ، غرق صدا
به گرمیِ ، پیران در آفتاب
که چوب عصاشان چوبالشت خواب
به پاهای خسته به گرد تنور
که گویی رسیدند ، از راه دور
به سقف سیاهی که ازفرط دود
به دیزی وآنچه درآن هست وبود
به آش گندمیهای درصبح دم
درآورده است ازعزا هر شکم
به کامی که شلغم کند آرزو
به لبهای سرخابیِ ، هر لبو
به بیکاریِ ، رعیت و کارگر
که شد تیر سرما براو، کارگر
به پالتو بدوشان چُپُق ،به د ست
که از بوی آن قافیه گشته مست
به شال و،کلاه و،به بند و،بساط
به یخ بستن شیرهای حیاط
به آن شب نشینان بی مدعا
که لبریز از هر چه مهر و صفا
به پادرد پیرزنی در اتاق
وآن قلیه های لذیذ ، اجاق
به لبافی گاله، درفصل سرد
به آن سرفه های بد پیر مرد
به دلگرمی لحظه های تموز
به شبهای یلدا ،به هنگام ، روز
به بی وشتی این زمستان سرد
به آه دل بچه با ، دور گرد
زمین رابه بارش ببخشا حیات
که ازخشکسالی نمایدنجات
خواهرم !
شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!
خسته نشدی از حقارت و ضلالت ؟!
خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه (س) ؟!
خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند... ؟!